هی می خواهم نگاه نکنم به گذشته و هی او نگاه میکند به من! .....هی می خواهم در امروز باشم و هی این گذشته آستینم را می کشد!....کیج میشوم که این دوست داشتن امروز برای گذشته است یا اون دوست داشتن گذشته برای امروز بود!...امروز که لبریزم از خاطره ها و دوست داشتن ها...امروز که می خواهم تا دیر نشده همه قصه ها را برای یک بار و همیشه بگویم و رها شوم از اون گذشته ها!