ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

برو بیرون قدم بزن .کنار ساحل , زیر این بارون

حالت گرفته و دنبال یه شریک میگردی که باهات همنوائی کنه؟! برو داریوش گوش کن! ولی اگر مسئله عمیق تر از اینهاست و میخواهی حسابی بری تو لک برو در اتاق رو ببند و فریدون فروغی بگذار و با یه حالت این دنیا برام تنگه همینطوری فیسبوک ورق بزن تا برسی به جایی که ببنی یه نفر یه نفر خارجی یه آهنگی گذاشته رو صفحه اش که نه شنیده ای و نه خواننده اش رو میشناسی . اول بی صدا به تصویرش نگاه می کنی و بعد ازحال و هوای خودت میای بیرون و به فریدون میگی یه لحظه اجازه بده این رو با هم گوش کنیم. آهنگ که تموم شد و لایک زدی فکر می کنی آدم هر موقع به آهنگ خاصی نیاز داره اگه بخواد واقع گرا باشه! مثل وقت هایی که میخوای فراموش کنی ! هم خودت رو هم دلتنگی ها و همه دلخوری های دنیا و خیلی چیزهای دیگه رو! میزنی تو خط جلال همتی! و یکی دوبار یه آهنگ رو تکرار می کنی و به کارد سلاخ تو دلم سوسن میرسی و کشیده میشی به آعاسی و جوا دیساری و هرچی دیگه که به پستت خورد! اگر گوگوش بگذاری میری تو خاطرات و دنبال بهروز وثوقی می گردی ! همسفر. از همسفر به آدمک. و فکر می کنی این رامش چقدر صدایش خوب بود و خودش چقدر آدم خاصی بود که تو هیاهو های دیگران گم شد. چقد رخوبه این رامش. اگه خواست با آهنگ دوماهی گوگوش مسابقه بده حتما باید آهنگ رودخونه ها را بخونه. فرشته هم با اون صدای تو دماغی یکی دو آهنگ خوب و بیاد ماندنی داره که ممکنه قاطی این گشت و گذارها به تورت بخوره!
قرار نبود به اینجا ها برسم و پای خوانندگان را به وسط بکشم که اگه بخوام ادامه بدهم همه روزم هم کم خواهد بود برای نوشتن شان. بهتره برم بیرون تو بارون قدم بزنم و به صدای طبیعت گوش یدم و گوه و چنگل و اقیانوس را ببینم و با دست های درجیب نه به دوردورها بل به هرچی که نزدیک و نزدیک تره نگاهی بیاندازم. نگاهی دوباره و دوباره.