ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

ریحانه 1

گفتند که ریحانه چاقو داشته که اون را در کیفش پنهان کرده بوده و حمله از پشت به مقتول و ضربه زدن بین دو کتف نشانه اونه که ریحانه با قصد قبلی و نه برای دفاع از خود سوژه ر ا به قتل رسانده. خب اگر این اطلاعات درست باشه یعنی ریحانه محکومه.
و گفتند ریحانه تا آخرین لحظه هم بر گفته خود مبنی بر قصد تجاوز از طرف سوژه ایستاد و جان خود را یعنی گرانبهاترین ثروت انسانی را که داشت ضامن حرفای خود قرار داد.
شاید امکان بررسی کامل موضوع و صحت و سقم داستان نباشد ولی ضمانتی که ریحانه با جان خود بر ادعایش گذاشت بسیار تامل برانگیز بود و باور عمومی را به سوی وی کشاند.
در داستان ریحانه میشه این فرض را گذاشت که قاتل و مقتول به هرحال رابطه ایی داشته اند و کسی کمتر یا بیشتر اغواگری داشته و کسی هم وعده و وعیدی داده که نمی خواسته به آن عمل کنه و باعث احساس فریب خوردگی شدید شده و تعادل روانی فرد 19 ساله ای که در جامعه ای پر تنش و حساس و پر عقده بر سر مسئله جنسیتی زندگی می کرده را برهم زده باشه. که نهایت مقتول برای دفاع ازآبروی خود و خانواده اش در برابر این فرهنگ و این جامعه و تابوهایش چاره ای به جز مقاومت و ایستادن بر قصه خود تا آخر نمی دیده و خانواده مقتول هم به همین دلیل نمیتونسته رضایت بده که یعنی امر تجاوز را بپذیره.
به باور من تو فرهنگی که کاملا سیاسی شده و طرفین از هر قصه ای جهت کسب یا نگاهداشت قدرت استفاده می کنند به همه قصه ها باید که به دیده شک نگریست و گفت که هردو واقعیت را می دانند ولی قصه را برمبنای حقیقتی که درون آن است به نفع خود و بیشتر بر علیه دیگری تعریف می کنند. یعنی یک قسمت از ادعای هر دو طرف حتما راست هست! بله اینروزها و در عصر پیچیده اطلاعات حتی شایعات نیز حقایقی را درون خود دارند تا امکان باور پذیر بودن بیشتری را پیدا کنند! این سبک امروزه حتی در کوچکترین رابطه هایی که قراره علیه هم شورش کنند نیز کاربرد دارد و مورد استفاده قرار میگیرد!
به هرحال این تراژدی رخ داد و انگار چاره ای غیر از این نتیجه نداشت به هردلیل!