يه دوستی برام نوشت که وبلاگش را تعطيل کرده!
گفت خسته شده بود
وابسته شده بود
حوصله اظهار نظرهای ديگران را نداشت!
همه اش خود را مجبور می ديد که برای ديگران بنويسد!
حالش را درک می کنم!
من هم از يادداشت های الکی ؛قشنگ نوشتی وخوب بود و به من هم سر بزن؛ خوشم نمياد!
بهش ميگم دوست عزيز بهشان بگو:
اين صفحه خودمه ! هرچه دلم بخواد توش می نويسم
کسی را دعوت نکرده ام بيايد بخواند که مجبور باشم دعوت پس بدهم و بروم خانه شان
که به هم نون قرض داده باشيم!
بهش ميگم بنويس!
بنويس دوست عزيز!
نوشتن خيلی آدم رو سبک می کنه!
در مورد من که اينطوريه!