ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

6 مهر ماه 1383

دیروز مثل یه جسد رسیدم خانه!

قلبم بشدت میزد وداشت از تنم میافتاد بیرون!

یه جا رفتم یکساعت ونیم کار کردم و یه جای دیگه هم با ناهار و گپ های کوتاه با کارگرها جمعا شد شش ساعت!

 یعنی آخرش فقط  پنج و نیم ساعت کار فکری خالص و چشم در چشم مانیتور !

حدودا که جمع بزنم سه ساعت را هم توی تاکسی و کوچه و خیابون بعنوان ترافیک گذراندم! همراه با آلودگی های صوتی وتصویری و تنفسی!

حالا بیا پیدا کن پرتقال فروش را ؟

احساس مرگ و نیستی داشتم!!!!!!! نمی تونستم از روی تخت بلند شوم! فکر میکردم توان انجام هیچ حرکتی را ندارم! دیگه آخرش ست!

ولی ناگهان تصمیم گرفتم بلند شوم!

 اگر قرار بود مرگی هم باشه بگذار تو حرکت و فعالیت اتفاق بیافته!

یوگا!!

 شروع کردم به یوگا!

 اول سلام بر خورشید! بعد دوباره تکرار و همینطور سلام بر خورشید و حرکات دیگر کششی و تمرکزو تنفس و…….زنده شدم! خوب خوب!

پس از یه استراحت کوچیک و یه شام مختصر با لذت به کتابخونی پرداختم و دیگه نمی دونم کی خوابم برد؟