ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

16 بهمن ماه 1383

 چقدر خوشحال ميشم وقتي تک تک حرفاي منو مي فهمي و احساس مشترکي با اونا داري

از روزمره گي وعادت وحشت دارم  همه چيز رواز بين مي بره

 دوست دارم يه روزبه اونجا برسيم که شايد وقت هايي يا روزهایي را با هم باشيم

 بي دغدغه روز مره گي

 بي توقع

 هر کس به مسئوليت خويش

مثل رفتن به يه سينما

مثل دیدن یه نمایش

مثل خوندن یه شعر

 مثل کشيدن يه نقاشي

مثل اينکه رفتي کوه ولذت بردي

 وقتي تو ميري کوه ولذت ميبري کوه از توهيچ انتظاري نداره

ميخوام بگم بی هیچ انتظاری به اون چیزی که بدست آوردیم فکرکنیم ولذتش رو ببریم

آرزویم اینه که رابطه ها به استقلال برسند

 به اينکه بهاي لذتشون  رو خودشون  بپردازن

 به اينکه بگن خواستیم دوست داشتیم و لذت بردیم حتي اگر ديگه نخواهیم

 بايد ازرابطه حفاظت کرد

 بايد مراقب بود که تو راه هاي احمقانه اي که بيشتر رابطه ها مي افتند نيافتد

 رابطه حسي عميق کم پيدا ميشه

 و حفظ وگسترش يه رابطه به عمقه که مهمه

بيا آهسته آهسته با هم قدم بزنيم

بیا در باره هيجان هايي که داريم شعر بگيم

بيا ذره ذره بو کنيم

 يواش يواش نگاه کنيم

آروم آروم نوازش کنيم

 ذهن هامون روناز کنيم

 دست هامون رو حس کنيم

 صورت هامون رو لمس کنيم

 واشک هاي مان رو روي هم بريزيم

بيا هيجان ها رو هم مراقبت کنيم

 هيجان ديدن ونديدن

 هيجان شنيدن ونشنيدن

 هيجان بوسيدن و نبوسيدن

 هيجان انتظار نوازش را داشتن ونداشتن

 هيجان دانستن و ندانستن

وای

 مي خوام این لحظه مال توباشم

رهی تو

 برخلاف همه شعارهايي که در عدم مالکيت مي دهم

 يه لحظه هايي داشتن ومالک بودن خيلي لذت بخش وقشنگه

 ولي فقط يه لحظه هايي

 هرگز نخواهیم که مال هم باشیم

 آنوقت مسلم همدیگر را نخواهم ديد چون به داشتن مان احمقانه عادت خواهیم کرد

 کورکورانه و با تعصب از داشتن مان دفاع خواهیم کرد

به اسارت کشیده خواهیم شد

به هم گره خواهیم خورد

من از گره های کور می ترسم

گره هایی که هرگز باز نخواهند شد

بیا به هم گره نخوریم