ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

6 اسفند ماه 1383

از فیلم دیدن حرف زده بودم کی پرسید کتاب چی خوندی تواین مدت؟

گفتم رمان همنام از جومپا لاهیری ترجمه فریده اشرفی و داستان شریک جرم از جعفر مدرس صادقی

گفت چطور بودند؟

گفتم قبلا از جومپا لاهیری داستان ترجمان دردها را خوانده بودم و خوشم اومده بود و در باره همنام هم باید بگم که ترجمه قابل قبولی داشت وبعد اینکه این رمان انگار خودش چند تا داستان کوتاهه! چون چندین شخصیت راحسابی برات معرفی می کنه و جا می اندازه. این رمان به مانند کتاب قبلی نویسنده به موقعیت مهاجر می پردازه و تفاوت های فرهنگی که همیشه باقی می مونه و زندگی که می تونه شکل های بسیار متفاوتی داشته باشه وهرشکل نوعی از رضایت وخوشبختی روتعریف کنه! نه لزومی بر پا فشاری بر فرهنگ و رسوم نیاکی هست و نه اجباری در پذیرش یه فرهنگ دیگه!!! این مجموعه منه که یه جوری که راحت بشه بایستی  باهاشون کنار بیاد.  این کتاب نه تنها ارزش خوندن رو داشت بلکه ارزش پیشنهاد برای خوندن رو هم داره!

و اما کتاب شریک جرم. مفهوم کلی آن که بسیار بجا وقابل تامل است و اینکه ما همه در جرمی که اتفاق می افته سهم داریم و شریکیم! به مسائل انقلاب وروحیات ما می پردازه که در سینما رکس هم ما مجرم بودیم و در تمام وقایع قبلی و بعدی انقلاب.

داستان تا دوسوم کتاب جذاب وخوب پیش میره وچون همیشه با قلم ساده وروان مدرس صادقی ولی یهو دنده عوض می کنه و کل روال داستان حالت عوض می کنه! واز رئالیسم خودش بنظرمن بی جهت خارج میشه

حرف های جالب وجذاب و نه لزوما غیر تکراری در لابلای داستان بود که مرا از وقتی که گذاشتم پشیمان نکرد. بعنوان یه داستان ایرانی ودر سطحی که رمان وداستان ما دارد خوب بود با همان ساده انگاره هایی داستانی که دچارش هستیم و می شویم. یعنی اینکه میتونست خیلی بهتر باشه. وفراموش نکنیم که نویسنده داستان را در سال 71 نوشته است