ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

13 فروردین ماه 1384

قسمت اول سفر هند پونا معبد اوشو گوآ

 بلیطی به مبلغ 331هزارتومان از ایران ایر به مقصد بمبئی خریدیم و سپس با ارائه بلیط ok شده  در عرض 48 ساعت ویزای یکماه اعتبار 40 هزار تومانی هندوستان را گرفتیم!

ساعت 13:40 روز دوشنبه با بیست دقیقه تاخیر به سمت بمبئی پرواز کردیم.مدت پرواز سه ونیم ساعت بود.

ساعت 19:30 به وقت محلی! رسیدیم بمبئی و روبرو شدیم با چهره های خندان و گرم هندی ها ! برای ما این استقبال عالی محسوب میشد. دوستمون دفتر هزاران نکته احتیاطی در هندش را باز کرد و گفت با صبر و حوصله دنبال تاکسی باشیم! هوا گرم وشرجی بود. وما از این طرف فرودگاه به اون طرف می رفتیم و با راننده ها چانه زنی می کردیم برای رفتن به دادار تا از آنجا با اتوبوس برویم پونا. آخرش 250 روپیه دادیم که ما را ببرند دادار! و یادم نرود که بگویم توفرودگاه  صد دلار دادیم و 4250 روپیه گرفتیم.

یکساعت بعد دادار بودیم و از خوش شانسی مان اتوبوس ولویی در حال حرکت بود. 180 روپیه کرایه بهترین صندلی هایش بود. یه  دختر نروژی هم همانجا با ما سوار شد و رفیق بازی کرد و شد همراه 2 روز آینده ما در سفر! ناگفته نماند که در لحظه اول گمانش این بود که با فرانسوی ها همسفر شده است! و البته خیلی زود از ما شنید که ایرانی هستیم و برای تعطیلات نوروز اومده ایم سفر.

دو ماهی میشد که تو هندوستان بود وحسابی کلی جاهای دیدنی را گشته بود. و پر بود از تجربه های توریستی.

و هزاران برابر زرنگتر از ما و چانه گرم تر وچانه زن تر از ما

بعد 4 ساعت رسیدیم پونا! که به محض پیاده شدن از اتوبوس ده ها راننده ريکشا (همون موتورسرچرخه های معروف هندی) ریختند سرما که کدوم هتل می خواهید بروید وکجا؟....الیسای نروژی با زبلی زیاد شروع کرد باهاشون چونه زدن و قیمت 30 روپیه را به تصویب رسوند وگشت شبانه ما از این هتل به اون هتل پس از یکساعت نتیجه داد و یه اتاق چهار نفره را گرفتیم به قیمت 1200 روپیه.

اولین حسی که به من دست داد حس امنیت و اعتماد بود. با اینکه تقریبا اکثر هندی ها قیمت اولیه هر خدمات وکالائی را دو یا سه برابر می گفتند! ولی خیلی زود به last price  می رسیدیم. و می دونستیم که قیمت واقعی ست. و چانه زنی هم برای ما بازی ست وهم برای اونها.

بقیه انشاء برای بعد!