ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

16 فروردین ماه 1384

قسمت دوم - سفر هند پونا معبد اوشو گوآ

 غلط یا درست توذهنمون جا افتاده بود که برای هر کورس باید 20 روپیه به راننده ریکشا پرداخت. و صبح سه شنبه ریکشایی گرفتیم که ما را به جاهای دیدنی شهر ببرد. 2 تا معبد ویه موزه ویه قصرو یه غار! البته به تعبیر اونها!! چون نه قصری در کار بود و نه غاری!  بلکه خانه ای بود که قصرش می پنداشتند و شکافی که غارش می گفتند و در سایه بانش مردم بیکار لمیده بودند و از خنکایش کیف می کردند!

به هرحال گشتی بود وما را بهتربا سیمای شهر و قسمتی از هند آشنا می کرد.

و اما شاید غلط نباشه که بگم معروفیت پونا بخاطر وجود معبد اوشوست. و ما هم از همین طریق با نام این شهر آشنا شده بودیم واصرار به دیدن این شهر ورفتن به معبد اوشو داشتیم. اوشو محل ملاقات و آشنائی زاهدان مدرن و بیشتر اروپائی بود. و مخارج وهزینه های آن تقریبا برهمین اساس تعبییه شده بود.

برای حضور در برنامه های کامل روزانه که از ساعت 5.5 صبح تا 11.5 شب است می بایست ابتدا رجیستر شد و برای رجیستر قبلا می بایست آزمایش ایدز داد و بنابراین پرداخت 1200 روپیه اولیه برای هر نفر اجباری گریز ناپذیراست. که ما چنین کردیم که از فردایش 2 روزی را در این مکان عجیبی که وصفش را شنیده بودیم مستقرشویم!پوشیدن لباس های زرشکی  ساده  برای برنامه صبح تا عصر  وسفید ساده  برای برنامه عصر تا شامگاه  نیز از قوانین  حکومت اوشوست که اجرای آن جای هیچ چانه زدنی ندارد.

خرید این البسه از خود بارگاه اوشوحداقل 600 روپیه و از خیابان های جنب معبد 200 روپیه می طلبد!

ما اینکار را هم انجام دادیم! البته با هزینه 200 روپیه ای ! یه لباس زرشکی و یه لباس سفید خریدیم!

و اما...با انجام همه این تدارکات به معبد نرفتیم و بلیط اتوبوس 350 روپیه ای به مقصد گوآ خریدیم!!

علت آن هم این بود که تا 2 سه روز آینده بلیط برای گوآ نبود و می ترسیدیم هدف اصلی سفر را از دست بدهیم! بنابراین تصمیم گرفتیم در برگشت وپایان سفر به معبد اوشو برویم.