ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

30 خرداد ماه 1384

من در دور دوم انتخابات هم  شرکت می کنم

 1-آرمان خواهی و داشتن جهان بینی به معنی هدفی توی زندگی که برآمده از اندیشه و تجربه باشد بخودی خود نه تنها بد نیست بلکه آرامش دهنده هم هست. ولی آرمان گرایی می تواند هم برای فرد آرمانگرا و هم جامعه ای که با آرمان های او سازگار نیست بسیار خطرناک باشد.

نه تنها تاریخ ما بلکه تاریخ کل دنیا تجربه های بسیار تلخ و وحشتناک از آرمان گرایی دارند که گاه به نابودی فیزیکی وروانی میلیون ها انسان منجر شده است

مسئله غلط یا درست بودن یک آرمان نیست بلکه مسئله قبل از آن رنگ آرمان گرایی و واقع گرا نبودن آن است که می تواند فاجعه آمیز باشد.

2- اینکه برگشت به عقب ممکن نیست هم جمله مبهم و پر اشتباهی ست که همواره سبب اتخاذ تصمیم های نادرست شده است. و بویژه در حرکت های اجتماعی! کمی دقت و مطالعه تاریخ ودیدن افت و خیزهای طولانی فرهنگی و سیاسی یک جامعه خود شاهد این مدعاست تا ساده به قضیه نگاه نکنیم.

3- در زندگی روزمره هم پذیرش کمک به هر نحو واز هرکس به هرحال رنگی از منت وتحقیر پنهان را درخود دارد که ما بناچار به آن فکر نمی کنیم یا واقع گرانه آنرا ناچیز می شماریم و یا درصدد جبران آن برمی آییم 

این مقدمه ها را گفتم که بگویم رئیس جمهور شدن آقای احمدی نژاد از این دریچه و بدون قضاوت در مورد اندیشه و آرمانش در دنیای کنونی و بویژه اوضاع کشور ما بسیار خطرناک و فاجعه آمیز می تواند باشد چرا که واقع گرا نیست و ممکن است دستاویز دخالت آمریکا قرار بگیرد که حتی در بهترین صورت آن تحقیری بزرگ وتاریخی را به همراه خواهد داشت. بماند فاجعه های بعدی آن .

می خواهم بگویم که نیاز به تصمیمی شجاعانه و تاریخی داریم تا از فاجعه های احتمالی تسلط گروه آرمان گرا یا حمله بیگانگان جلوگیری کنیم.

باید واقع گرایانه عمل کنیم و با وجود تمام اختلافات عمیق و ریشه ای که با آقای رفسنجانی داشته وداریم به او رای بدهیم تا به سود همه باشد حتی خود آقای احمدنژاد و همفکرانش!!

فقط به این دلیل که حتما آقای رفسنجانی واقع گرا تر پخته تر و سیاستمدارتراست و بدون انکه بخواهیم در مورد سیاست و شخصیتش قضاوت کنیم.

از هیچ تهمت و انگی نباید ترسید وباید واقع گرایانه نتایج انتخابات را تحلیل کرد و سطح واقعی آگاهی وخواست عامه مردم و بهائی را که حاضرند برایش بپردازند را در نظر گرفت و تصمیم تاریخی ا اتخاذ کرد و بقول دوستم همانطور که مردم فرانسه در مقیاس دمکراسی خودشان به ناچار به ژاک شیراک رای دادند  باید واقع گرایانه و در مقیاس تنفس خودمان  به ناچاربه آقای هاشمی رفسنجانی رای بدهیم.

آیا هاشمی قدر این فرصت تاریخی را که پرنده اقبال بر دوش اوگذاشته خواهد دانست و جبران گذشته را خواهد کرد؟

وظیفه هاشمی به مراتب دشوارتر از وظیفه ای ست که دوم خرداد بر دوش خاتمی گذاشت. و وظیفه ما از هر دوآنان بسیار مهم تر و اثرگذارتر.

یادمان نرود که بقول خانم شیرین عبادی آفای احمدی نژاد خیلی صادقانه کارهایی را که قرار است انجام بدهد را برای همه توضیح داده وجای هیچ شک و شبهه ای را باقی نگذاشته.

و من می گویم سخنان وبرنامه های آتی آقای احمدی نژاد جای هیچ تردید و دودلی هم که خیلی ها درشرکت و عدم شرکت در مرحله اول داشتند را باقی نگذاشته که  باید شرکت کرد و از خطر جلوگیری نمود. خطری که دامن همه را می گیرد حتی خود احمدی نژاد!