ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

26 آبان ماه 1384

دیشب در اوج کار وکمبود وقت و با هزار زحمت خودم را رسوندم به تئاتر شهر تا نمایش ملودی بارانی ....نوشته اکبر رادی به کارگردانی هادی مرزبان را ببنم. از بس که این آقای میم تعریف آنرا کرده بود و حتی در استکهلم دل مرا آب انداخته بود. نقل کردند که این آقای میم به خانم میم گفته بود که کاش متن نمایش را می فروختند!!!

 نمایشی بسیار نخ نما که دلم نمی آید در باره کارگردان و بازی گرهایش حرفی بزنم. فقط می گویم فرزانه کابلی توبرو به همان کار خودت برس و لازم نیست نقش ننه اصغر همت و دانیال حکیمی را بازی کنی! و تو اصغر همت خواهشا دفعه دیگه نقش دکترای حقوق خوانده در سویس را نگیر و از عشوه های عاشقانه هم جدا پرهیز کن که اصلا بهت نمیاد!

حیف اون وقت و اون هشت هزار تومان بلیط و اون پول های دیگه که می تونست برای کارهای با ارزشی صرف شود که هدر رفت. کاش رفته بودم فستیوال  فیلم های کوتاه.

و اما آقای میم خانم لام از شما توقع نداشتم!! رو نظر شما حساب می کردم. شما که اینقدر در شکافتن مسائل دقیق وحساس بودید مگه میشه من را تشویق به رفتن چنین نمایش تاریخ مصرف گذشته ای  بکنید که حتی در حرف های خودش هم دچار مشکل بود.

البته ناگفته نماند که این متن جون می داد برای سریال 13 قسمتی کشدار تلویزیونی وتماشگران کم توقع آن . و آدم زیادتری هم می تونستند از قبل آن نونی بخورند!