ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

20 آذر ماه 1384

وبلاگ سکوت سرد را خوندم. سکوت سرد شاعره. يعنی احساسات شاعرانه داره ودر بيان کردن اونا بصورت شعر موفقه. ولی تو اين يکسالی که من باهاش آشنا شدم هيچ تغيير ذهنی در اون ايجاد نشده و همينطور داره اون سکوت سردش راتکرار ميکنه. با وجود اينکه نقاشی های حسش در قالب کلمات گاه خيلی زيبا و تحسين کردنيه ولی اون تکرار اصلا خوب نيست. جلوی هرنوع پيشرفتی رو ميگيره. قرار نيست که ذهن تو چنان محيط بسته و با کلمات محدودی برای هميشه زندانی بشه.فکربايد تو بستر اون جاری باشه وهی خودش و محيطش رو بازبينی کنه وبه سطوح جديدی برسه. به سطح جديدی از تعادل. حالت و جهت نگاه کردن مدام بايد عوض بشه. اگر اين اتفاق نيافته زندانی ابدی محيط طبيعی وانسانی خواهيم بود که خود معمارش بوده ايم.

من دوست ندارم که خورشيد سکوت سرد همچنان از يک زاويه بتابه و جذابيتش رواز دست بده. يه حرکت و يه تلاش می تونه تغييرات بزرگی را ايجاد کنه. فکر کنيد اگر قرار بود فروغ فرخزاد در کتاب اولش بمونه و هی اون احساسات خام روتکرار کنه آيا امروز نامی از اون توی ذهن ها باقی می موند؟  او تو هر کتابی که منتشر می کرد آدم ديگه ای بود و  رشد و عمیق شدن و وسعت پيدا کردن هر روزه را در وجودش می ديدی. هيچکس نتوانست بازش دارد و از همه دوستداران و استادان ش گذشت و حتی از کسانی  که می پرستيد و عاشقشان بود.

من از تحسين کردن هميشگی ونگفتن حقيقت به دوست خوشم نمی آيد. ومی دونم که نقد کردن بهترين ابراز علاقه و نشان دادن عمق حس و ته قلبه که به هرکسی نميتونه تعلق بگيره.