ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

6 بهمن ماه 1384

سینما فلسطین 3 فیلمی در باره گابریل گارسیا مارکز به کارگردانی ایوبی بون محصول کوبا. حس مارکز دوستی و گابریل شناسی ام ارضاء شد و برایم خیلی جالب بود که  مارکز  رمان عشق سالهای وبا  را از بقیه آثارش بیشتر دوست دارد. چون این همون حسی بود که من همیشه داشتم . حرف های او در باره روزنامه نگاری و اینکه گزارش نویسی هم از منظر او شاخه ای از ادبیات داستانیست خیلی تامل برانگیز بود. بعد این فیلم مستندی در باره هوگو چاوز ونزوئلا بود. نمی دونم چرا این چاوز بهم نمی چسبه واحساس می کنم که می خواهند یه فیدل قلابی به آدم تحمیل کنند! آمریکا لاتینی ها مثل ما زودباور و احساساتی. ولی خالص تر!!  هرچی بیشتر ملت های دیگه رو می شناسی بیشتر به ناخالصی های موجود پی میبری!

فیلم مستند داستانی آخرین دام گذار به کارگردانی نیکلا وانیه و مدیریت فیلمبرداری تیری ماکادو محصول 2004 کانادا تو سینما عصرجدید1. بسیار دوست داشتنی بود. کاش یه سالن بصورت همیشگی به پخش فیلم های مستند اختصاص داشت. دیدن طبیعت روی صفحه سینما یه حال دیگه ای داره که تلویزیون اگر 46 اینچ هشت باندی هم باشه نمی تونه اونو حال رو بده. این فیلم مرا یه مقدار هم برد تو فضای سپید دندان و لجاجت ها و اراده جک لندنی.

فیلم مادر من از کلاوس هارو محصول فنلاند و سوئد اشک مرا حسابی درآورد. به هندی و ها ایرانی ها گفت ما هم بلدیم اشک دربیاریم. ولی همه ماجرا منطقی و با بیان واقع گرایانه است. و هرگز بعد ازفیلم احساس فریب خوردگی و آب دوغ خیاری به تو دست نمیده. در واقع حس میکنی که قصد فیلم , درآوردن اشک تو نبوده بلکه صرفا عارضه ای حسی ناشی از جنگ را که در ظاهربچشم نمی آید را بررسی کرده. ضمن اینکه به ما نسبت به قضاوت های عجولانه و سطحی هشدار میده. این فیلم بازی های خیلی قوی داشت و بقول خانم میم این هنرپیشه های سوئدی هم عجوبه هایی هستند. ماریا لاند کویست را می گویم.

هوای بارانی و قدم زدن تو خیابون ها و بو  کشیدن زمستان مخلوط شده با بهار مابین سینما ها هم از اون لحظه های خوب زندگیه که دوست دارم فرصت وامکانش برای همگان فراهم بشه.