ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

23 بهمن ماه 1384

رفتیم کلاردشت.از چهارشنبه صبح تا شنبه بعداز ظهر. شانس آوردیم که در رفت وبرگشت جاده باز و کم ترافیک بود وبه مشکلی برنخوردیم. کوههای برفی, قندیل های آویزان و بهمن های فرو ریخته بر دیواره ها همه وهمه زیبا ودوست داشتنی. جنگل مکارود وحشی و قشنگ و بدون آشغال !!!!

و دریا در ساحل عباس آباد با همه آشغال هایی که اشغالش کرده بودند آرامش بخش بود.از ساحل های ما می توان به همه فرهنگ ما دست یافت!! حتی کنار سطل آشغال ها هم کثافات بر زمین ریخته می شوند. چرا کسی کاری نمی کند؟ جنگل و دریا وکوه و تپه هم در خطر نیستی و ما پر از ادعاهای انسانی. فقط می دونیم که هزار ویک راه سریع و آسان برای جلوگیری از نابودی محیط زیست وجود داره که هیچکدام انجام نمی شود. انگار هیچ تلاشی برای فرهنگ سازی تو این زمینه وجود نداره. یعنی از طرف رسانه های فراگیر. یادمه شعار 12 سال پیش شهرداری با عنوان شهر ما خانه ما چقدر داشت موثر واقع میشد. همین کمر بند ایمنی بستن یا 4 نفر سرنشین تو اتومبیل که داره توتهران جا میافته نمونه ای از خواستن توانستنه! حالا با هر ترفند وحیله و راه حلی. چرا تو این زمینه امر به معروف و نهی از منکر نمیشه؟ شعار قشنگیه. کافیه که کارهای نیک و بد به جامعه معرفی بشن و در رسانه ها براشون تبلیغ بشه. آشغال نیانداختن تو کوچه و خیابون و کوه و دشت وجنگل و ساحل یه کار نیک ونهی از منکر نرم و انسانیه که در جوامع متمدن سالهاست اجرا میشه. مثل نوبت دیگران را رعایت کردن. مثل تقدم وتاخر را شناختن مثل ......

چی دارم میگم شما که خودتون می دونید. یه درد دل بود تا اگه همدیگر را دیدیم یه حرفای غیر تکراری که دیگری ممکنه نشنیده باشه بزنیم. مثل معرفی کتاب دلواپسی اثر فرناندو پسوا ترجمه جاهد جهانشاهی. یه کتاب فوق العاده که ترجمه آن نیز بسیار کار سخت ومشکلیه که آقای جهانشاهی زحمتش را کشیده. همین معرفی این نویسنده بزرگ که یه جورهایی پیامبر بی ادعای قرن بیستمه که بعد از 50 سال ندایش شنیده شد کار بسیار با ارزشیه که من به سهم خودم خیلی از مترجم عزیزش متشکرم. تو کلاردشت چقدر قسمت هایی از این کتاب را خواندیم و لذت بردیم و هر کدام گفتیم که دوست داریم در خلوت و آهسته و آرام جملاتش را مزه مزه کنیم. من 3 هفته میشه که دارم لذت می برم. اگه فرصت داشتم تکه هایی از این کتاب را همین جا خواهم نوشت.