ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

1 اردیبهشت ماه 1385

داشتم فکر می کردم اونائی که وبلاگ می نویسند کمتر با دقت وبلاگ دیگران را می خونند مثل نویسنده ها که اکثرا خواننده های خوبی نیستند. یا  مثل کارگردان ها که تماشاچی های با حوصله ای نیستند. حالا اینهمه وبلاگ وجود داره واین همه آدم که دلشون میخواد حرفاشون خونده بشه و نظر دیگران را هم بدونند.یا حداقل مطلع بشوند دیگرانی نوشته هاشون روخوندن.و گاه براشون خیلی مهمه که این دیگران کدوم دیگرانند.دیگران وبلاگ نویس یا دیگران فقط خواننده

و اما من؟ من چطور خواننده ای هستم ویا دوست دارم چه کسانی خواننده وبلاگم باشند؟ من ارتباط کمتر وعمیق تر را ترجیح می دهم. و وقتی وبلاگی را می خونم اگر جذبم کند همینطور عقب عقب میرم و نوشته های قبلی را می خونم ولی واقعیت اینه که همیشه وقت کافی برای خوندن وجود نداره چه برسه به نظر دادن و نوشتن آنطور که نویسنده احساس کنه به نوشته اش اهمیت داده شده.

ولی آیا همه می نویسند که خواننده داشته باشند؟ من فکر میکنم نه!!! چون وجه دیگه  وبلاگ همون یادداشت های روزانه نویسی ویا دفتر خاطراته!! و خیلی ها می نویسند تا نوشته باشند تا تمرکزکرده باشند تا فکرشان را ثبت کرده  باشند. تا فردا به این امروز دیروز نگاه کنند.

من خیلی از وبلاگ ها را هم می خونم و نظر نمی دهم فقط بخاطر اینکه سرسری  چیزی نگفته باشم ولی دوست دارم که نویسنده اون وبلاگ بدونه که من نوشته هاشو می خونم. کاش هرکسی یه وبلاگ داشت! کاش همه کسانی که دوست دارم یا در حیطه زندگی من قرار دارند یه وبلاگ داشتند. و کاش یه عالمه وقت برای خوندن این وبلاگ ها داشتیم.