ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

10 مرداد ماه 1385

هنوز خوشحالم!!! و هنوز دلم تنگ نشده! و هنوز پر از هیجان روبرو شدن با پدیده های جدیدم! هر روز تو محیط کارم خوشحال تر از دیروزم! راضی تر و منطبق تر! هر لحظه سعی می کنم کارم را بهتر انجام بدم و رابطه بیشتر و صمیمانه تری با دیگران ایجاد کنم. به مارک 24 ساله فیلیپینی میگم سامورائی جوان! از این فیلیپینی ها خوشم میاد. تو این یه هفته جز خوبی و گرمی چیزی ندیدم. آنجلا ریئس کلمبیایی ما  هم که محشره. یعنی فوق العاده ست. و خوب آدم ها را میشناسه و فرق هاشون رو میدونه.

و امروز میون اون 8 تا فیلپینی و زئو چینی و الیزابت کلمبیائی یه رضا ایرانی به ما پیوست. بطرز عجیبی خوشحال شدم. نگاه گرم و آشنایش مرا یاد کلی از بچه های کوه انداخت. آنقدر عجین شدیم که برای پیک نیک عصری دعوتش کردم که با ما باشه. جاتون خالی کنار دریا و جوجه کباب و..و..!!و...کلی منظره وحشتناک زیبا...و دوباره حس مرفهان بی درد! ....چرا نه؟..با کمترین هزینه به سبک ایرانی یه مهمونی کنار دریا و کلی صرفه جویی رستورانی و باری!

حالا که اینجاییم و حالا که از کلی القاب الکی صرفه نظر کردیم و به کار حرمت می گذاریم چرا از بقیه ثروت مان استفاده نکنیم! از این طبیعی ترین ثروت دنیا که از تو دریغش نمی کنند!

نه قصد حسرت نشاندن به دل هیچکس را ندارم و فقط احساسم را میگم چون ما در ایران هم که بودیم سعی می کردیم تو همون چارچوب کیف کردن و لذت بردن از زندگی را داشته باشیم.

فقط یه اعتراف می کنم و اون اینه که اینجا می تونی حسابی بی غیرت باشی و به زندگی خودت بپردازی و اون همه مسئله و فجایعی که می دانیم جلوی چشمات نباشه! یعنی بستن چشمها خیلی راحته!! و هر لحظه صحنه ها به تو تذکر نمی دن که بیخ گوش تو چه فقر و بدبختی وجود داره. اینجا می تونی موقع رای گیری اصلا فکر نکنی و بگی اونائی که تو ایران زندگی می کنند بهتر از من تشخیص می دن که چه می کنند یا چکار می تونند بکنند!

اعتراف می کنم که هر روز دعا می کنم مسئله وطن ما ختم به خیر بشه و باز تو دور باطل تاریخی و خسارات وحشتناک ناشی از اون که سنگینی اش فقط بر دوش توده مردمه نیافتیم.

من می دونم بیشتر اونائی که تو خارجند نمی تونند ذهن نگر ان مردمی را که دارن تو ایران زندگی می کنند درک کنند. من می دونم از اون زمان که پایم را گذاشتم بیرون تا جای دیگری زندگی کنم کلی از صلاحیت های تصمیم گیری در مورد وطنم را از دست داده ام. سعی می کنم کمتر اخبارش را دنبال کنم ولی مگه میشه؟!

نه متاسفانه و یا هر آنه دیگری من تو یه حال دیگه ای هستم! یه حالی که بهش بی تعارف میگن بی غیرتی! البته میگن!!