ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

25 آذرماه 1386

پسر ژاپنی می خواد اینجا اقامت بگیره چون فکر می کنه ژاپن جای زندگی نیست. خیلی شلوغه. فکر می کنه مسئله کار و کارگر خیلی بیرحمانه است. میگه تا 12 ساعت هم کار می کنیم و بیشتر جاها همون هشت ساعت را حساب می کنندو...میگه همه اش باید در حال کار کردن باشی..کره ای ها هم همین را بصورت بدتری بیان می کنند. براشون هشت ساعت کار اینجا بسیار آسان تر و راحت تر از کشورشونه و امنیت بیشتری هم دارند!...و بیشتر دخترها میگن که امتیازت پسرها خیلی بیشتره و فرهنگ هم به نفع اونهاست. میگن که می خوان از فرهنگ و خانواده شون دور باشند. و این در حالیه که قانون و مجریان قانون هیچ محدودیتی را برای زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی شون تعیین نمی کنند و کاملا آزادند. آزاد...ولی..نه...اون زندگی را که می خوان..اون زندگی که شبیه زندگی غربی میمونه براشون نمی تونه تو فرهنگ شون ممکن باشه...فرهنگ شون آزارشون میده..محدودشون می کنه...چون اونها هم براشون مشکله که پا روی قوانین خانواده و انتظارات اونا بگذارند....نمی خواهند پدر و مادرشون را آزار بدهند و این خودشون رو آزار میده..این اذیتشون می کنه...و می خوان که دور بشند..دور بشند و زندگی خودشون رو داشته باشند...و این دوری هم براشون دلتنگی میاره...و این دلتنگی و اون آزادی و همه و همه میشن به رنگ همه تناقض هایی که ما داریم....برای مکزیکی ها و کلمبیائی ها و ونزوئلائی و...همه کشورهای آمریکای چنوبی و لاتین هم همینطوره...فر هنگ همه جا باهشونه..نظاره شون می کنه...و اونا را دچار تناقض می کنه...این آزادی رو دوست دارند ...اون سرزمین رو دوست دارند...و هی فکر می می کنند که این آزادی از یه جنس دیگه ست...و دوست داشتن اون سرزمین و همه دلتنگی هاش یه چیز دیگه...