ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

11 اسفند ماه 1386

می خواستم برای پست دگراندیش نظری بگذارم که خب طولانی شد و اومدم اینجا نوشتمش...با همون حال و هوای گپ زدنی که باهاش داشتم...پسر خوبیه  
دگر عزیز بنظرم عشق درون آدمه و همه چیز بهانه ست برای نمایش اون...برای اینکه تعریف بشه ...لمس شدنی بشه....در قالب شعر نقاشی مجسمه داستان نمایش فیلم طبیعت موسیقی دوست .....تو همیشه عاشقی و هی این عشق در شکل های مختلف خودشو نشون میده و عشق به یک جنس مخالف نیز از این مستثنی نیست..من هیچگاه نمی تونم جمله از دست دادن یا بدست آوردن عشق را بفهمم!...طبیعت تو عاشقانه هست همین! حتی اگه یه لحظه تصور کنی چند نفر را خیلی خیلی دوست  داری و می تونی برای همه شون شعر بگی ! فقط همین در مورد اردیبهشتی بودن صادقه! وبقیه اش را با اجازه ات نویسنده بهم بافته و اگه خوب دقت کنی پر از تناقضه!....منم اردیبهشتی ام!...احساساتی..عاشق پیشه...و همه چیز در اوج..و عجیب دوست دارم...یعنی پر از دوست داشتنم....
و درباره موسیقی....موزارت بتهوون جایکوفسکی تو موسیقی کلاسیک برایم اول هستند اگرچه یه عالمه موسیقی کلاسیک دیگه رو دوست دارم...وبه اپراهای با صدای پاوروتی علاقه خاص دارم و خب باخ برام خاصه...و شکل های مختلف موسیقی خارجی و ایرانی را دوست دارم و گوش میدم و عادتم بود به ویگن َو نوری گوگوش و کوروش یفمائی فرهاد و فروغی و فرامرز اصلانی و دوست دارم شهیار قنبری را و برای رقاصی منصور و آرش را. 
پینک فلوید و کویین را که اکثر ماها دوست داریم واینروزها من کلد پلی را خیلی دوست دارم...و کوهن را همیشه...نه نمی تونم 7 تا انتخاب کنم!...حتی اگه بگی اسم 7 تا دوستت رو ببر و یا 7 تا کتابی که خوندی و...نه نمی تونم محدودیت تو اتنخاب را بپذیرم!...از من نخواه که 7 وبلاگی را که همیشه و همیشه می خونم اسم ببرم!..هیچ محدودیت و مرزی برای دوست داشتن و علاقه داشتن وجود نداره...