ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

20 شهریور ماه 1388

من از صبح تا بعداز ظهر تقریبا مشغول جستجو تو اینترنت برای کار هستم و سابقه کارم را ویرایش می کنم و مناسب با هر درخواستی که می فرستم یه سری از پروژه هائی را که کارکرده ام تو سابقه کار میارم و بعدش هم به رسم اینجا و آمریکا مجبورم متناسب با آگهی کار یه نامه ای هم از طرف خودم بنویسم و پیوست کنم به پرونده کاری ارسالی. این نامه باید شامل مطالبی جذاب در مورد خودم و کارم باشه که کارفرما را تشویق کنه بره پرونده کاری ام رو بخونه و اگر خوشش اومد بهم زنگ بزنه یا ایمیل بده برای مصاحبه.

ولی تو این هفت ماهه که از تموم شدن مدرسه ام که شامل یه دیپلم کانادائی در زمینه تخصصی ام میشد میگذره مرتب سابقه کار (resume)  و نامه مربوطه (cover-letter) فرستاده ام و بیش از یک مصاحبه جدی چیزی نصیبم نشده.که میتونه به دلایل زیرباشه  1-نامه های من عیر جذاب وناکار آمد بوده

2- اوضاع اقتصادی مناسب نبوده و افراد بیکار شده نسبت به من که سابقه کار کانادائی ندارم در اولویت قرار گرفته اند. 

و اما اون مصاحبه را در مرحله اول که فنی بود با موفقیت پشت سر گذاشتم و رسیدم به مصاحبه دوم. سه نفر حدود یکساعت و ربع از من سوال کردند و بعد هم محیط کار را با جزئیات نشان دادند و گفتند که بزودی خبرت می کنیم! همه دوستان با تجربه گفتند که نود درصد استخدامی با توجه به وقتی که برایت گذاشته اند ولی من می دونستم که یه جای کارم اشکال پیدا کرد و اون این بود که در جواب سوال آخرشان هنگام خداحافظی وقتی پرسیده بودند برای طولانی مدت اینجا میمونی یا نه من من کرده بودم و گفته بودم که بستگی به شرایط داره!! (صداقت گاهی اینطوری عمل میکنه!)

قصدم از این قصه این بود که شرایط را برای شما بچه هائی که می خواهید بیایید اینجا ملموس تر کنم . و بخصوص پیشنهاد می کنم که از همین الان که هنوز ایران هستید انگلیسی را در هر چهار حوزه شنیدن و صحبت کردن و نوشتن و خوندن تقویت کنید. بخصوص شنیدن که با توجه کردن هم خیلی ارتباط داره و خیلی از ما عادت بد گوش نکردن و وسط حرف دیگران پریدن را داریم. من که خودم نماد چنین تیپ هائی بودم و هنوز یه مقدارهائی هستم. و نکته بعد اینکه تو همین ایران بروید سایت های مربوط به منطقه ای را که می خواهید بروید مطالعه کنید و در مورد کار بویژه آگهی های کاری راکه قصد انجامش  رادارید. خوب تحلیل کنید و ببیند چقدر شرایطش را دارید. حتی پیشنهاد می کنم از همون ایران برای این آگهی سابقه کار و نامه بنویسید و ببینید چقدر جواب می گیرید. البته نوشتن سابقه کار و نامه یه فن محسوب میشه که اون هم تو اینترنت توسط هزاران سایت توضیح داده شده . اصلا تو عصر اطلاعات لزومی نداره از من و این و اون بپرسید بهتره خودتون جستجو کنید و اطلاعات دست اول و مستقیم را کسب کنید.  توصیه می کنم که اصول جستجو کردن و تحقیق کردن را  فرا بگیرید تا کمتر وقت تلف کنید و نیز درست به هدف بزنید. در این عصرعادت تحقیق و تفحص قبل از مواجه شدن با شرایط  را باید تقویت کرد امیدوارم فرصتی بشه و از تجربیات مهاجرتم که سه سال از اون میگذره بیشتر بگم. هرچند اعتقاد دارم به تجربیات دیگران فقط باید به عنوان یه آگاهی نگاه کرد و نه یه حکم و نتیجه گیری قطعی. به هرحال شرایط افراد با هم فرق می کنه و شانس ها و اتفاقاتی هم که براشون پیش میاد همینطور. ولی میشه یه چیزهایی که با حال و هوای ما تطابق داشته باشه از تجربه های دیگران بیرون کشید و  بکارشون بردو خودر ابرای شرایطی که محتمل با آن برخورد خواهیم داشت آماده کرد.

بله....من بعد اون نامه نگاری ها میرم ورزش  یه مدت میدوم و بعد هم مشغول مطالعه در حوزه کاری و تخصصی ام میشم که خود را آماده نگاه دارم.اینجا در مسابقه کار همیشه و همیشه و تا آخر عمر کاری نه تنها بایدخود را از لحاظ علمی به روز نگه داری بلکه  بهتره  مدرکش را هم ضمیمه کنی که باور کنند تو خودت را بروز نگاه داشته ای!   خب آخر شب هم که با صدای تلویزیون خوابم میبره. گوش کردن درخواب و بیداری.

ناگفته نمونه که اول صبح یا عصری در فاصله قبل ورزش یه نگاهی به اخبار ایران از زمین و هوا می اندازم. مگه میشه دنبال نکرد؟ مگه میشه ناراحت نشد؟ مگه میشه گفت من اومدم که فراموش کنم اونجا را؟ نه نمیشه..نمیشه ..همیشه و همه جا با ماست مردم و خاک و فرهنگ و تاریخ و همه اجدادی که باعث شده اند به عنوان ایرانی شناخته بشیم