ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

4 مرداد ماه 1392

اول بار که بیدار شدم ساعت دوازده و نیم نیمه شب بود. کلی خواب دیدم و رویاهای خوب داشتم و بعد که دومین بار بیدار شدم ساعت دو بود. دفعه بعد ساعت چهار صبح . دیگه خوابم نمی اومد. تلویزیون را روشن کردم و دوتا فیلم سینمایی نیمه کاره دیدم. هردویشان جالب بود در سرانجامی که من میدیدم! ساعت پنج فکر کردم که خیلی وقته هوای سحرگاهی را استشمام نکرده ام. بدهم نیست اگه یه آزمایش دیگه از پاهایم بگیرم برای دویدن! ساعت پنج و ربع توساحل بودم مشغول دویدن و نفس کشیدن هوای تازه صبح با همه پرندگان دریایی و گله های غاز که با خیال راحت تو ساحل جولون میدادند. تا استخر استنلی پارک دویدم وبعد همان راه را برگشتم به سمت خانه. معمولابرای من  نیم ساعت طول میکشه دویدن این مسیر. تو انتهای راه یه نگاه به اقیانوس کردم و محل شنای همیشگی ظهرگاهی! یهو تصمیم گرفتم که لخت شوم و بپرم تو آب. دختر و پسری روی تنه درختی تو ساحل نشسته بودند و مشغول خودشان. پس میشد با یه حرکت سریع لخت لخت! شد و پرید تو اب. حس بسیار عالی بود.آزاد ازاد. رها از همه چیز. تو اقیانوس. تو اب تمیز بدون حرکت قایق ها در اطراف. و در سکوتی که شامل صدای اب بود و پرندگان دریایی. سه بار مسیری افقی را شنا کردم بی هیچ محدودیتی از دیوارهای استخر. چه خوبه وقتی هیچ محدودیتی در دیدن و رفتن و رها شدن نداری. چه خوبه همه این آزادی ها که برای خود می سازیم. همیشه میشه د رمحدوده ای ازادی برای خود خلق کرد و ازآن لذت برد. مثل ازادی هایی که دختران همراه ما تو ارتفاعات بالای کوههای تهران برای خود ایجاد می کردند و از برداشتن روسری خود و باد دادن گیسوانشان به اندازه لخت شدن من در سحرگاه تو اقیانوس لذت میبردند!