ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

18 مهرماه 1392

اینروزها سینما زیاد میرم. البته نه اندازه سال های گذشته. فستیوال فیلم ونکوور. سعی میکنم فیلم هایی را بروم که در آینده احتمال نمایش شان اینجا کمتره. فیلم های هالیوودی و بالیودی همه جا را تسخیر کرده اند و قدرت تجاری اشان همه سالن ها را خریده است و فرصتی خیلی کم داده میشود برای سینمای آسیا و حتی اروپا و افریقا واقیانوسیه!! تو همین جشنواره ها میبینی یه عالمه فیلم خوب و اثر گذار میاد که هیچ زمان دیگری اینجا نمایش نخواهد داده شد. البته همیشه سینما تک وجود داره که بتونی توش فیلم های خاص از جاهای دیگر را ببینی ولی اینکه بصورت عمومی برای فیلم های غیر هالیوودی تبلیغ بشه و روی سلیقه مردم تاثیر بگذاره اکرانی تقریبا وجود نداره.

من سه تا فیلم خیلی خوب از سینمای فرانسه دیده ام  که فیلم آبی گرمترین رنگ است را دوبار رفتم. فیلمی هم بنام پدران و پسران دیشب از ژاپن دیدم که به موضوع جالبی پرداخته بود و تونست دوساعت تماشاگران را دنبال خودش داشته باشه . خلاصه موضوع اینبود که زن و شوهر جوانی که از وضع اجتماعی و مالی خوبی برخورداربودند مطلع میشوند این تنها فرزندشان که پسری شش ساله هست با فرزند خانواده دیگری که وضع متوسط رو به پایینی دارند توسط پرستاری در بیمارستانی عوض شده. آن خانواده دو فرزند دیگر هم دارند و حسابی هم خوش هستند. خلاصه مرد اول مسئله خون مطرح میشه و اینکه بچه هار اتا بزرگتر نشده اند باید عوض کرد!! اول یه روز تمرین می کنند و بعد تصمیم که برای همیشه!.....ولی واقعیت اینه که هر دومادرها نزدیکی بیشتری با فرزندی دارند که بزرگ کرده اند و هردو پسران نیز مادر و پدری را که بزرگشان کرده اند را والدین خود می دانندو... خب بقیه داستان رو نگویم چون ممکنه این فیلم را که هیچ مورد سانسوری هم نداره در جشنواره فجر نمایش دهند! همچنانکه بقیه فیلم هایی که دیده ام اصلا امکان نمایش شان در فستیوال فجر وجود نداره!

آخرین فیلمی که دیدم اسمش گلوریا بود و محصول شیلی و اسپانیا. من خیلی این فیلم را دوست داشتم و از کارگردانی و راهبری موضوع فیلم خیلی خیلی خوشم اومد. کاش فرصت بیشتری برای فیلم دیدن گذاشته بودم البته جشنواره هنوز ادامه داره و نمایش چند فیلم خوب را که از دست داده ام قراره آخر هفته تکرار بشه.

خوبی فستیوال ها اینه که امکان بسیار ارزشمندی را در ارتباط آشنایی با دیگر ملت ها و فرهنگ ها به دست میده. و همچنین با نظرات و دیدگاههای بدیعی که ممکنه بهشون فکر نکرده باشیم ویا به ذهن و تجربه مون در اومده باشند و بفهمیم دیگرانی هم هستند که این موضوع برایشان اهمیت داشته.

من هیچکدوم از فیلم های ایرانی را امسال نتونستم برم  ولی نگران هم نبودم چون میدونم میتونم بهشون دسترسی داشته باشم. البته دیدن اون ها تو سینما و با تماشگران خارجی و دیدن عکس العمل شان حتما لذت بخش تره چنانکه در فستیوال های قبلی تجربه کرده ام.

و اما یه صحنه بسیار جالب امروز که چشمم بهش افتاد این بود که پوستر فیلم سنگ صبور را زده بودند بر دیوار اصلی سالن مشهور نمایش شو و فیلم و تئاتر ونکوور که عکس بزرگی از گلشیفته بود  نام فیلم و نام گلشیفته فراهانی بعنوان نامی معتبر و اصلی و حتی درشت تر از نام کارگردان و بی نامی از سایر بازیگران!

من که گلشیفته را خیلی دوست دارم. یعنی تو ایران هم که بود از تیپ بازی و شخصیتش خوشم میومد. و هر روز و با هرمصاحبه ای که میکنه بیشتر دوستش دارم و براش احترام قائلم. همیشه شاهد رشد و پختگی اش بودم و امیدوارم همینطور ادامه پیدا کنه.