همینطوری یکریز در حال خوشگذرونی!! پر از لحظه های خوش! پر از زندگی! همینطور تخته گاز رفتم ...قدم زدن تو ساحل و لذت بردن از مناظر...کوهپیمایی و حال کردن با برف و درختانی که من زمستانی اشان می خوانم....آخرهفته رو تا چهار صبح بیرون بودن که ازجمعه شروع شد و تا آخر یکشنبه طول کشید و.. لابلای همه اینها چند کتاب خوب خوندن. کتاب چهان زندگان محمد محمدعلی. می تونه در سطح گسترده تر هم مطرح باشه .جذاب و خوندنی بود.
داشتم میگفتم از خوش گذرونی ها و اضافه کنم شنا های هر روزه که دیروز قطع شد بخاطر سرما خوردگی شدید ! و امروز باز ادامه پیدا کرد برای نبرد با این سرماخوردگی!! دکتر ضمن دادن آنتی بیوتیک ورزش را هم توصیه کرد و قدم زدن در هوای آزاد! و جالبه که برای نوشتن سه روز استراحت 15 دلار شارژ کرد گفت چون ار اس پی کاور نمی کنه!! نمیدونم منظورش وقتی بود که برای نوشتن جمله ایشان باید سه روز استراحت مطلق داشته باشند بود و یا برای اینکه خانم منشی یه کپی بگیره و یه نسخه بگذاره تو بایگانی!!
این سرماخوردگی پریشب که از کوه برمی گشتیم و یه عالمه تو برفها سرخورده بودیم شروع شد! ولی فکر نمی کنم ربطی به کوه داشته باشه!! حتما یه ویروس نازن بوده یعنی خیلی بدتر از نامرد!