ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

2 بهمن ماه 1384

جمعه را با جشنواره فیلم شروع کردم. با همان میم و لام ومیم! اولین فیلمی که دیدیم فیلم پنهان بود محصولی از فرانسه واتریش. نویسنده وکارگردانش میشائل هانکه و بازیگرانش دانیل اوتوی و ژولیت بینوشه بودند.خیلی فیلم بود. خیلی سینما و خیلی بازی. 2 ساعت همه را میخکوب کرد و با سوال فرستاد خونه!! هر چهار نفر به این فیلم کارت خوب دادیم. فیلم بعدی را از سینمای ژاپن دیدیم به اسم شاید باشد. من برای این فیلم هم کارت خوب دادم. و آقای میم کارت ضعیف و خانم ها لام و میم کارت متوسط. فیلم اثر گذاری بود. از اون فیلم ها که موضوعش یادم نمیره. زندگی یه پیرمرد نویسنده با همسری که بتدریج دچار آلزایمرمیشه و احساسات و رابطه های اونها. الآن که فکر می کنم می بینم اگر این فیلم کمی به گذشته اونها می پرداخت بنظرم مطلب عمق بیشتری پیدا می کرد. بهتره کارت خوب را پس بگیرم و بهش کارت متوسط بدهم! سومین فیلمی که دیدیم آلترا بود محصول بلژیک. به کارگردانی بنوا دلپین.ساعت ده و نیم شب بود که فیلم شروع شد. سالن شماره3 سینما فلسطین پر بود و من هی چرت می زدم. و هی صدای خنده تماشاچی ها میومد و من اصلا خنده ام نمی گرفت فقط خوابم میومد. نه کارتی داشتم که بیاندازم توصندوق و نه صلاحیت انداختنش را! چطور یه آدم خواب آلود می تونه نظر بده؟!! ولی می دونم از اون فیلم هایی بود که خیلی دوستش داشتند و مشتاق دیدنش بودند.

دیروز از صبح تا شب توخیابون ها و زیر برف بودم. کار و خستگی و لذت. بدون فیلم روز تمام شد. آخر شب با آقای سین وخانم میم راهپیمائی لذتبخشی روی برف ها توپارک قیطریه داشتیم. یادم نره که بگم هر دو پنجشنبه گذشته تو کوهستان , با برف و یخ و قندیل خیلی حال کردیم. مست مست شدیم. کلی لذت بردیم. باید از لذت هایی که می بریم هم بگیم تا یادمون نره. ذخیره برای اون روز ها ولحظه هایی که فکر می کنیم خیلی بدشانسیم!!!! و یا خیلی به ما ظلم شده!!!!!!!