ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

ما بودیم و باران و باد

ما بودیم و باران و باد....با هم بود که گذر می کردیم از درختان....با هم بود که می رفتیم به کوهستان.....باران یکریز و تند

... ادامه

وسوسه

هر لحظه در وسوسه ربوده شدنم! واین نگاه توست که هی بازم میدارد!

... ادامه

هستی را می مکم

آی فقط چند قطره اشک...چند قطره اشک و حس همه سبکی هایی که و جود دارند و ظالمانه دیده نمی شوند!

... ادامه

رفتن

دلم می خواد هی برم برم همیشه و همیشه برم اشکم در اومد از گفتن این رفتن رفتن رفتن رفتن

... ادامه

انگار سالهاست اینجام.

انگار هیچوقت اونجا نبودم. یا اونموقع خواب بودم یا حالا.

... ادامه

حس مالکیت

آی چقدر دلم برات تنگ شده! چقدردوستت دارم! چقدر دوست دارم تو چشات نگاه کنم...

... ادامه

شکوفائی تن

در انتظار غرق هستم در سكوتی زيبا دراتاق بسته !...

... ادامه

سهم ما از عشق

نگاهت پر شده از اشتياق شاد ترين دختر جهان شده ای تو همه وجودت خوشحالی داره موج ميزنه....

... ادامه

لذت و رنج عمیق

ما ميتونيم عميقا لذت ببريم می دونیم که رنجمان هم عميق خواهد بود!....

... ادامه

اینهمه زندگی

این همه پنجره...این همه خیابون...این همه راه....این همه زندگی ...

... ادامه

بیشمار

ﺑﻴﺸﻤﺎﺭ ﺷﻌﺮﻫﺎﻱ ﻣﻦ ﺑﺮﺑﻴﺸﻤﺎﺭ ﺑﺎﺩﻫﺎﻱ ﻋﺸﻖ ﺳﻮاﺭ ﮔﺸﺘﻪ اﻧﺪ و....

... ادامه

پرستوهای سرگردان

ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﻱ ﺳﺮﮔﺮﺩاﻥ ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎﻱ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﺮﺳﺎﻥ...

... ادامه

واژه های سرگردان

ﻭاﮊﻩ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﮔﺮﺩاﻥ اﺑﺮاﻧﺪﻳﺸﻪ ﺭا ﭘﻴﺮاﻫﻨﻲ ﺁﺑﻲ ﭘﻮﺷﺎﻧﻨﺪ

... ادامه

شعر وحشی

و اﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻛﺎﻏﺬﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﻳﻮاﺭﻫﺎﻱ اﺗﺎﻗﻢ ﺩﻭﺧﺘم..

... ادامه

تعمیم تجربه ها

من می آیم من حرف خود را می زنم من از تجربه های خود می گویم...

... ادامه

عجله

ما را عجولانه می سازند به دنیا می آورند بزرگ می کنند....

... ادامه

ما همیشه محتاجیم

ما همیشه محتاجیم وعشق همیشه محتاج است...

... ادامه

آخرین نفس

شاید در آخرین نفس بتوان بیرون راند....

... ادامه

گریزی نیست

ﮔﺮﻳﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ اﺯ ﺳﺮﺷﺖ ﻣﺎﻥ ﺳﺮﺷﺖ ﻣﺎ ﻧﻘﻂﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ

... ادامه

سهم من

ﺳﻬﻢ ﻣﻦ اﺯ ﺁﻧﻬﻤﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺷﺒﻨﻢ...

... ادامه

دوستی ستاره ها

دوستاره که به عم ما یکسال ازهم رنجیدند

... ادامه

فلسفه تو

از فلسفه ات می گریزم نه فلسفه تو..

... ادامه

تجربه

تجربه روبرویم بود جسارت با من حرف می زد...

... ادامه

شب های ایرانی

کودکان ایرانی ای ایران رقص های ایرانی ...

... ادامه

چشمان معصوم عشق

کودکی در پیچ جاده منتظر بود! با چشمانی معصوم و بیگناه...

... ادامه

لب های عشق

من از زمین کنده شدم آنطرف آسمان رفتم...

... ادامه

پیدایت نیستم

پیدایت نیستم و انگار هیچگاه پیدایت نبوده ام !..

... ادامه

بهانه

همه اش بهانه بود بهانه ای برای عشق که هیچ چهره ای نداشت!

... ادامه

شعر

گفت میخواستی شعری بنویسی ؟...

... ادامه

دشت هایت

ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻳﺖ ﻛﻮ؟ ﻋﺸﻖ ﺳﺮاﻏﺖ ﺭا ﻣﻲ ﮔﺮﻓﺖ!

... ادامه

سنگ

هنوز سنگی در سایه سار درختی بی هیچ انتظاری

... ادامه

ماه

ماه چه زیبا بود...من چه خوشحال... تا خانه همراهی ام کرد ماه....

... ادامه

لحظه های عاشقانه

بیشترین لحظه های عاشقانه را با تو داشته ام بیشترین شعر ها را با تو ....

... ادامه

باد و بارام

ما بودیم و باران و باد....با هم بود که گذر می کردیم از درختان....با هم بود که می رفتیم...

... ادامه

رویا

اﻳﻦ ﺭﻭﻳﺎ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺧﻮاﺳﺖ ﺩﻳﺮﻭﺯﻡ ﺑﻮﺩ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻡ ﺑﻮﺩ!

... ادامه

خواست ها

ﺧﻮاﺳﺖ ﻫﺎﻳﻢ ﺁﺭﺯﻭ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﻳﻢ....

... ادامه

آسمان و نسیم

ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻫﺎﻳﻢ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ....

... ادامه

زوج

ما دریا را متلاطم کردیم ما برامواج خفتیم...

... ادامه

باد باران ابر آسمان آبی

من بادم که درگیسوی تو می پیچم! من بارانم که از اشک تو میریزم!....

... ادامه

امواج آرام

ما بی دغدغه و بی تشویش به عشق می اندیشیم...

... ادامه

گرسنگی ها و تشنگی ها

چقدر تشنه بودم چقدر گرسنه ام....

... ادامه

همراز با باد

همراز با باد من درعشق تنیده ام تنیده است عشق درمن.....

... ادامه

گذشته

هی می خواهم نگاه نکنم به گذشته و هی او نگاه میکند به من!

... ادامه

رها

رهایم کرد تا رها باشم....

... ادامه

خود فریبی

گفتم در زندگی ات هیچکس را فریب ندادای ولی...

... ادامه

دوست داشتنت را

دوست داشتنت را بردار و نگاهی بهش بینداز. نگاهی به این دوست داشتن های همیشگی .....

... ادامه

آفتاب می شوی

آفتاب میشوی و دلداری ام میدهی ابر میشوی و اشک هایم را جاری می کنی تا فقط بگویی من زندگی ام !

... ادامه

زیبایی تو

ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ اﺕ ﺭا ﺑﻪ ﺭﺥ م ﻣﻲ ﻛﺸﻲ ﺗﺎ ﺭﺥ ت ﺭا ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻜﺸﻢ?....

... ادامه

با تو باید

با تو باید ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩاﺷﺖ و ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻳﻮﺩ...

... ادامه

عشق بازی

ما با عشق بازی نمی کردیم عشق بود که با ما بازی میکرد.....

... ادامه

تکرار ناشدنی

شتباه از آنجائی آغاز می شود که می خواهیم لحظه ای را تکرار کنیم...

... ادامه

اشک ناگزیر

ﻣﻦ اﺷﻚ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ اﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺘﻢ.....

... ادامه

آرزو و رویا

ﭘﻴﺶ ﺗﺮ اﺳﻤﺶ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩ و ﺑﺮاﻳﺶ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﺑﻮﺩ...

... ادامه

گفتم نترس

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺘﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ اﻳﻨﺠﺎﻳﻢ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ.....

... ادامه

التماس

همه اﻟﺘﻤﺎﺳﻢ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﻭﻡ و ﻫﻴﭽﻜﺲ.....

... ادامه

رویاهایم

ﻣﻦ ﺩاﺷﺘﻢ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭا ﻧﻔﺲ ﻣﻲ ﻛﺸﻴﺪﻡ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻣﻲ ﭘﻨﺪاﺷﺘﻨﺪ....

... ادامه

گریز و ناگزیر

ﻫﺰاﺭ ﺭاﻩ ﮔﺮﻳﺰ ﺑﺮاﻳﺖ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ناگزیرت نباشم

... ادامه

آسمان و من

من چشم در چشم آسمان و آسمان چشم در چشم من چه حس عمیقی بود بین آسمان ومن

... ادامه

خیال

چه خوبه که هیچوقت جلوی خیالت را نمی گیری و سد رویاهایت نمی شوی!

... ادامه

ای برادر

ﺧﻴﺴﻲ ﻫﺎﻱ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺗﺸﻚ ﻫﺎﻱ اﺑﺮﻱ...

... ادامه

راز اینهمه زندگی!

ین امروز این رابطه این زیبائی این راستی این دوست داشتن عمیق و ساده ای که پی منافع شخصی نبوده

... ادامه

زندگی

بارها مرگ را در آغوشم نوازش کرده ام....

... ادامه

از همه مرزها گذشته بود

از همه مرزها گذشته بود تا این رهایی وهم آمیز را ...

... ادامه

با تعجب

با تعجب نگاهش کرده بودند..

... ادامه

کو تا برسند

کو تا برسند به این بی مرزی ها به این رودخانه شفاف و صاف....

... ادامه

باشه بهش فکر می کنم

ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻘﻂﻪ ﺑﺮﺳﻢ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﺴﻲ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﻲ ﻳﺎ ﺟﺪﻱ ﻣﺮا....

... ادامه

با اینهمه عشق چه کنم؟

با این همه عشق چه کنم؟! با این همه اشک....

... ادامه

چهره عشق

ﭼﻬﺮﻩ اﺵ ﭘﻴﺪا ﺷﺪ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻋﻤﻴﻖ ﻣﺎﻥ...

... ادامه

تصاویر عشق

فکر کردم که نه خواندی و نه دیدی و نه صدا کردی و نه عاشق بودی.....

... ادامه

خواب

چشم های بی خوابت را با این فکرها که می کنی....

... ادامه

ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻛﻮﺯﻩ و ﺗﻮ ﮔﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻱ!

ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻛﻮﺯﻩ و ﺗﻮ ﮔﺮﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻱ!

... ادامه

فگر تو

ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺳﺮﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ....

... ادامه

آغوش تو

ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮﺑﻮﺩ ﺑﺮﻫﻣﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻲ ﺑﺴﺘﻢ ﭼﺸﻢ

... ادامه

عشق

ﺯﻧﮓ ﺭا ﻛﻪ ﻣﻲ ﺯﺩﻡ ﺻﺪاﻱ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ.....

... ادامه

مستانه

ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩﻳﻢ همه ﺷﺐ ﻫﻤﻴﻨﺠﺎ....

... ادامه

عشق را می گویم

ﻫﺮﻛﺲ ﻧﺼﻴﺒﺶ ﺣﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...

... ادامه

یاد مرتضی

ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﻲ ﺭﻭﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﻗﺪﻡ ﻣﻲ ﺯﻧﻢ ﻣﺮﺗﻀﻲ.....

... ادامه

مرتضی

ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭا ﺑﺮاﻳﺖ ﮔﺬاﺷت و ﺭفت ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭا....

... ادامه

شیشه عطر

ﺷﻴﺸﻪ ﻋﻂﺮ ﺭا ﺧﺎﻟﻲ ﻛﺮﺩ بر ﺳﺮﻡ ﺗﺎ ﻫﻮاﻳﻲ ﻧﺸﻮم ﻧﭙﺮﻡ !

... ادامه

تو امشب ساقی خود باش

ﺗﻮ اﻣﺸﺐ ﺳﺎﻗﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺵ ﻗﺮاﺭﻩ ﻣﻦ ﻧﮕﻢ ﺑﺲ ﻛﻦ...

... ادامه

قضاوت

کفش هایم را در آوردم که قضاوتم نکنند ولی....

... ادامه

مگه میشه تو را دوست نداشت

مگه میشه تو را دوست نداشت؟! مگه میشه فراموشت کرد و گفت تو به راه خود......

... ادامه

خود

دنبال زیبائی و عشق و سادگی و سبکی و دوست داشتن ها می گردی هرجا؟...

... ادامه

پرنده و ماهی

ﭘﺮﻧﺪﻩ اﻱ ﺑﺎ ﺑﺎل ﻫﺎﻱ ﻣﺎﻫﻲ...

... ادامه

رهایی

ﻫﻤﻪ اﻳﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺑﻲ ﻭﺯﻧﻲ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ...

... ادامه

ﻟﺬﺕ ﭘﺎﻳﺪاﺭ

ﺩﺭ اﺗﻮﺑﻮﺱ ﻛﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ...

... ادامه

ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻋﺸﻖ

ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻣﺶ ﻫﺰاﺭاﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺩاﺷﺖ...

... ادامه

دارائی

ﺁﻥ ﺑﺮﮒ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﻴﺪ و اﻭﻥ ﺭﻳﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﻱ و....

... ادامه

عاشقانه ناچاری ست

عاشقانه ناچاری ست مانده راه غریبانه و مه آلود....

... ادامه

همیشه رفتن

همیشه در رفتن بودیم و هنوز در رفتن هستیم و هنوز چشم ما به جاده است

... ادامه

ﭼﻬﺮﻩ اﺵ ﭘﻴﺪا ﺷﺪ

ﭼﻬﺮﻩ اﺵ ﭘﻴﺪا ﺷﺪ آنگاه که خنده های عمیق مان...

... ادامه

این همه عشق

بااین همه عشق چه کنم؟....

... ادامه

شماتت

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﻴﺮﻩ ﻛﻪ ﺷﻤﺎﺗﺖ ﻧﻜﻨﻢ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﻴﺮﻩ ﻛﻪ اﻧﺘﻘﺎﺩﺕ ﻧﻜﻨﻢ.........

... ادامه

حق زندگی

مرزهای حساس زندگی.. ..نگاه های عمیق و پر از خواهش....در اوجیم یا فرود؟ ...چقدر می فهمیم؟...کجای رابطه هستیم؟....نه نهایتا هیچکس نباید بگذرد...هرکسی سهمی دارد!... حق عصبانیت هم باید بطور مساوی تقسیم شود!....حق قهر..حق آشتی...حق دوستی...حق زندگی...حق عشق و اعتراض.

... ادامه

دوست داشتنت

دوست داشتنت قایم میشه هی در یه جای پنهان تنم

... ادامه

زیبایی

ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ اﺕ ﺭا ﺑﻪ ﺭﺥ م ﻣﻲ ﻛﺸﻲ ﺗﺎ ﺭﺥ ت ﺭا ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻜﺸﻢ? ﻧﻘﺎﺵ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻣﻲ ﺗﺼﻮﻳﺮﻣﺖ ﺷﺎﻋﺮ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﻤﺖ

... ادامه

فاصله

ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩاﺷﺖ و ﻋﺎﺷﻘﺖ بوﺩ تو مراقب فاصله باش و من ﻣﺭاﻗﺐ ﻋﺸﻖ

... ادامه

اشک

ﻣﻦ اﺷﻚ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ اﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺘﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻧﻪ ﻣﺮا دﻳﺪ و ﻧﻪ ﺑﻪ اﻟﺘﻴﺎﻡ ﺩﺭﺩﻫﺎی او ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ

... ادامه

آرزو

ﭘﻴﺶ ﺗﺮ اﺳﻤﺶ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩ و ﺑﺮاﻳﺶ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﺑﻮﺩ و اﻣﺮﻭﺯ اﺳﻤﺶ ﺁﺭﺯﻭﺳﺖ و ﺑﺮاﻳﺶ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ

... ادامه

نترس

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺘﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻤﻴﺸﻪ اﻳﻨﺠﺎﻳﻢ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻲ ﺑﺎﺧﻴﺎﻟﺖ در ﻫﻢ ﺁﻣﻴﺰﻱ

... ادامه

ﻣﻨﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ

ﻣﻨﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﻮ ﻣﺤﺒﺘﻪ ﻭﻟﻲ اﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻣﻦ ﻧﻴﺎﺯه و ﻟﺬﺗﻪ

... ادامه

گریز

ﻫﺰاﺭ ﺭاﻩ ﮔﺮﻳﺰ ﺑﺮاﻳﺖ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮﺕ ﻧﺒﺎﺷﻢ

... ادامه