ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

23 شهریور ماه 1385

دیروز رفتم کالج VCC  برای ثبت نام زبان که قبلا کلیه کارهایش را انجام داده بودند.

از اون 90 نفری که طبق شماره برای کلاس بندی آمده بودند ده نفرشان ایرانی بودند و بقیه از چین و هنک کنگ و فیلیپین و کلمبیا و مکزیک و السالوادر و ...

معلم ها تا اونجایی که من دیدم همه کانادائی بودند. و اکثرا سن بالا و البته با کلی صبر و حوصله و مهربانی و یه عالمه لبخند مثبت!

حالا از فردا که پنج شنبه باشه بعد از کار میام خونه یه استراحت کوچولوی 45 دقیقه ای و بعد از 6.5 تا 9.5 شب کلاس. این برنامه برای من 4 روز تو هفته از دوشنبه تا پنج شنبه خواهد بود.

نسبت به روز اولی که رفتم سرکار کلی توانم بالاتر رفته و احساس خستگی هام کمتر شده. یه عالمه فرصت فکر کردن هم حین کار برام وجود داره.

اینقدر مطالب مختلف وجود داره و می خوام بنویسم که ناچار باید پراکنده گویی کنم!

یه توضیح در مورد بلیط اتوبوس که اوائل در موردش نوشته بودم

ونکوور بزرگ ترافیکی به سه منطقه تقسیم میشه و باید گذر از هر منطقه باید بلیط یا کارت اون منطقه را داشت. قیمت هر منطقه یا zone 2.25 دلاره و دو منطقه میشه 3.25و 3 منطقه میشه 4.25که از زمان سوار شدن 1.5 ساعت حدودا اعتبار داره.

البته این قوانین تا ساعت 6 بعد از ظهر روزهای کاری برقراره. وگرنه بعداز این ساعت و در روزهای شنبه و یکشنبه و تعطیلی با همون 2.25 به هر جا که دل خواست میشه رفت و منطقه بندی در کار نیست.

و اما میشه با پرداخت 18 دلار ده عدد از همون بلیط های 2.25 را یکجا خرید و یا 27 دلار برای ده تا 3.25 دلاری و 36 دلار برای ده تا 4.25 دلاری پرداخت.

و برای کسی که رفت و آمد هر روزه داره با صرفه هست که بلیط یکماهه یک منطقه را 65 دلار بخره و یا 2 منطقه 95 دلار

و یه امکان خوبه دیگه اینکه در روزهای یکشنبه و تعطیل میشه فقط با یه کارت کل خانوداه می تونن به هر جای شهر که می خواهند بروند. یادم نره که بگم  با این کارت  میشه از ترن و کشتی بین شمال و جنوب شهر هم استفاده کرد..

و...همه اینها که گفتم برای افراد زیر 18 سال تخفیف ویژه ای داره که تقریبا از همه قیمت ها چهل درصد کم می کنه.

و اما برای کلیه دانشجویان حتی ما کالجی ها این امکان وجود داره که کارت یک منطقه را بخریم ولی برای هر سه منطقه استفاده کنیم. البته 2 دلار می دهیم تا آخر ترم بهمون اعتبار بدهند.

و اما تو تمام کالج ها  امکان گرفتن وام بدون عوض مادامی که واحد درسی پاس بشه وجود داره.

.....

و برای استفاده از تله کابین به مدت یکسال با کلی امکانات دیگه میشه 100 دلار داد و یه کارت عکس دار گرفت. استفاده همینطوری اش برای رفت برگشت 25 دلاره و برای فقط برگشت 5 دلار!!...و بگم که میشه کارت دونفری گرفت که میشه 170 دلار و البته با دو تا کارت. و نیز یه خانوداده 4 نفره هم میشه 190 دلار برای یکسال!

و.......

روزهایی که قراره بدون ماشین آقای رضا بریم سر کار باید 3 تا اتوبوس و یه ترن و 3 دقیقه پیاده بریم که صبح میشه یه ساعت تموم و بعد از ظهر هم اگه اتوبوس از دست ندیم میشه حدودا 1.20 ساعت از خونه ما تا محل کار! و نیم ساعت هم باید زودتر از خواب بلند شیم! یعنی 5.20 صبح تا برسم خونه 4.50 بعد از ظهر.

یعنی اینکه تصدیق داشتن و ماشین خریدن کلی تو وقت صرفه جویی میکنه. و اینم از اون زحمت هایه که باید کشید!!  اینجا با ماشین حسابی میشه گردش کرد.

و البته ما فعلا برای کار آقای رضا را داریم با ماشینش و برای تفریح آقای امیر را داریم با پورشه اش که جاتون خالی سقفش  را میده پایین و ده برو تو زمین و آسمون و کوه و اقیانوس  !!!! اونم تو این ونکوور که دیدنی ها و زیبائی هاش تموم نشدنیه!

تا قدیمی نشدیم و ننه من غریبم در نیاوردیم اینا راهم بگم که فردا مثل کلی کسان نگیم هیچ جا مملکت خود آدم نمیشه و اینا اخ و پیفن و...!!!

ناگفته نگم تا حد همون برخوردهای محدودی که من قبلا با اروپایی ها و غیره داشته ام این کانادائی ها بسیار مهربان و خوش برخورد بنظرم میام و تا حالا هر سوالی که از هرکدوم کرده ام با علاقه و اشتیاق تموم پاسخ گفته اند و در کوچه و خیابون و اتوبوس و ترن و...کوه و ساحل هم که سلام و علیک و لبخند ملیح و چه هوا و روز خوبی هم که بجاست!

و...اینقدر این مدرک داشتن از بابت هرچیز مهمه که وقتی ما تو این جشن های کنار ساحلی می رقصیدیم برای تشویق و ابراز رضایت و تعجب از ما می پرسیدند شما کجا لیسانس رقص گرفته اید؟

و آخرش شاید یه روز اگه از کار خسته شدیم  که نمیشیم چون محیط کار ما خیلی خوبه... ویا به هر دلیل روزی بیکار شدیم بریم دنبال رقاصی و این حرف ها!

همش که نباید بخاطر دل و دماغ خودمون برقصیم!!

ما هنوز اول از همه می پریم جلو! یعنی کمرمون درجا شروع می کنه به قر دادن و پاهامون هم یهو میگه ما که رفتیم می خواین بیاین می خوای نیاین!

به همه اینا می گم از هر دری حرف زدن و به هر وری رفتن!

دلم خواست! خنک شدم.