ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

11 دی ماه 1385

حالا اون بعدن هست که گفتم!

قبل از رفتن به سینما انتظار یه فیلم بسیار کند  داشتم و فکر نمی کردم بعد اون یازده ساعت کار و رفت و آمد نیروی تماشا کردن ۱۹۰ دقیقه از برگمان را داشته باشم! ولی شروع فیلم و فضاهای اون همون اول یه شوک به من داد و فهمیدم که انرژی اش را تا به آخر خواهم داشت!

اولش یاددائی جان ناپلئون تقوایی و درخت گلابی مهرجوئی افتادم بعد هم سینمای روسیه وقتی فیلم هایی مثل گویا یاچایکوفسکی را می ساختند!  صحنه پردازی ها و دوربین و کلیه ظواهر حسابی برام دلچسب بودند تا رسید به سخنرانی مسئول نمایشخانه که حسابی هم حرف های برگمنی اش و هم بازی اش فوق العاده تکانم داد. همون اول فیلم برگمان موضوع را برد تو نمایش و اینکه زندگی یه نمایشه و هر چیزی می تونه توش اتفاق بیافته.

من اونقدر که باید به این جمله در ابتدای فیلم توجه نکردم تا جائی که وقتی یهو آهنگ فیلم تغییر کرد و رفت تو خیال ها و بازی های بچگانه و حسابی جا خوردم که برگمان تو دیگه چرا؟!!!

ولی نمایش ادامه داشت و در انتها یادآوری ام کرد که بله تو این زندگی هر چیزی ممکنه اتفاق بیافته و تو یه دنیای کوچک برای خودت درست کردی که انگار هیچ ربطی به اون دنیای بزرگ نداره!...اینطوری هم میشه!!

فیلم بسیار قشنگی بود و پر از حرف که آدم دلش می خواست چند ساعت بشینه با دوستای باحالش در موردش حرف بزنه و هرکس از زاویه  خودش اونچه را که دیده براشون تعریف کنه مثل اینکه نوشا گفت چقدر فیلم دیگران از این فیلم تاثیر گرفته بخصوص اونصحنه های مر بوط  به بچه ها ی نیکل کیدمن 

دیشب قرار بود دو فیلم سیزارتا و ایثار را ببینیم که کوه و سرسره بازی استخر و الواتی فرصتش را از ما گرفت و البته اونقدر خوش گذشت که نمی تونم بگم پشیمونم از ندیدن سیزارتا!! ولی خب حیف بود .