ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

28 مرداد ماه 1390

می خوام زیر قولم بزنم و ننویسم!! امروز ساعت 7 بیدار شدم و ورزش و دوش و بعد رفتم اون سر شهر تا به یکی از مشتری های قدیمی و دوست داشتنی و محترم  سرویس نرم افزاری بدهم. کریس مدیر و صاحب شرکت یه کانادائی انگلیس الصل  بنظر هفتاد ساله خوب مونده است که شرکتش را در دفتر مرکزی با اعضای خانواد ه اش و 2 منشی چینی اداره می کنه و بیستائی سوپروایزر داره و هر کدوم از اونها چندین کارگر جهت کلینینگ د ربیش از صد شرکت تو نقاط مختلف ونکوور بزرگ

خیلی مواقع پیش میاد که بهم زنگ میزنه تا جمعه ظهر باتفاق خانواده و کارمندانش ناهار را مهمان او در رستوران یونانی باشیم. حداقل 25 سال میشه که هر جمعه ظهر کریس همین مراسم را د ررستوران مزبور داره و کارکنان و فامیل را ناهار مهمون میکنه تا با گپ و خنده خستگی هفته کار را زا تن همه بیرون کنو ضمنا  او عاشق فوتبال و بخصوص منچستر یونایتده

جالبه که اون 4 تا بچه داره یه پسر و سه دختر که همگی در قسمت های مختلف کاری را برعهده دارند و کاملا با هاشون مانند پرسنل برخورد می کنه. دختر ها هرکدم سه یا چهار بچه دارند!! و همیشه یکی از خواهرها بچه ها را نگه می داره و بقیه میروند کار!! البته دیگر مثل قدیم مجبور نیستند هر روز بیان شرکت. کارها را در خانه و از طریق کامپیوتر و همین برنامه ای که من برایشان نوشته ام دنبال می کنند.

نکته جالب تر زندگی موفق کریس اینه که اون علاقه عاشقانه ای همیشه به همسرش ابراز می کنه. همسرش هم خانم مسن بسیار دوست داشتنی و با شخصیتیه که بخوبی از جایگاه خودش نزد کریس مطلعه.  اون عجیب شبیه ماری عزیز و از دست رفته ماست. هروقت که می بینمش یه جوری میشوم. یاد ماری و همه قصه ها و زندگی و مرگش می افتم

یاد ماری بخیر

بعد کار اومدم خونه و لباسی عوض کردم و رفتم کنار ساحل و نیمکت همیشگی و آفتاب گرفتن. دمرو خوابیدن و موزیک و نگاه کردن به اسمان و ژرنده و دریا از لای انگشتان دست

دردهای استخوان که کمتر شد اومدم خونه  و مراسم سالاد درست کردن و ریختن یه عالمه چیزهای مختلف در او ن و  خوردن و تماشای تلویزیون .

قبل خواب هم حتما چند صفحه ای از کتاب زندگی بیل کلینتون را می خوانم. زندگی و شخصیت او و مطالبی که بیان می کنه خیلی برایم جالبه. شنید ه ام که این کتاب تو ایران ترجمه شده . متن انگلیسی اش که خیلی صمیمی و روان و گیراست