ﻧﻤﻴﺸﻪ اﺯ ﻛﻴﻨﻪ ﻭاﻧﺘﻘﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ و ﻃﺮﻓﺪاﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮﺩ! ﻧﻪ ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﻗﻠﺐ و ﻗﻠﻤﺖ ﻫﺴت ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺁﻳﻨﺪﻩ اﻱ ﻧﻤﻴﻮﻧﻲ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺭا ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻨﻲ.

حتما انتقاد و انتقاد ازخود و بالا بردن سطح پذیرش آن در فرد و جامعه از مهم ترین و راهگشا ترین خصوصیات انسان نوین و متکامله.

قصه روزهای من

هی این قصه زیاد مربوط به توکه خانواده ای با چند تا بچه داری شاید نشه! یعنی شاید هم بشه! من چون اون خانواده و اون بچه ها را ندارم حتما از درک وضعیت تو عاجزم! خب خودت خواستی و خودت کردی! حالا چه از روی بفهمی و چه از روی نفهمی! ولی حالا که داری حالش رو ببر که حتما و حتما حال و لذت خاص خودش رو داره!
ماه پیش درآمد من فقط 430 دلار بود.! یعنی فقط همین اندازه کار کرده بودم. ! 2 ساعت کار کامپیوتر که شده بود سیصد دلار و ده ساعت کار سکوریتی که شده بود 130 دلار! دو هفته را تو سفر اروپا بودم ویدار دوستان عزیزو بقیه اش را هم کنار ساحل ولوو! حالا تصور کنیم که همه ماه را کار کرده بودم و یه ده هزار دلاری درآمد کسب کرده بودم ولی نه سفر رفته بودم و نه تو ساحل ولوو شده بودم! و حتی زمان استراحتم را به مشکلات پروژه کاری ام فکر کرده بودم!! اصلا با این پول قرار بود که چه کنم؟ گیرم همه سال را کارکرده بودم و هر ماه هم همینقدر درامد می داشتم! آیا چاره ای غیر از مثلا ماشین خریدن و یا خانه قسطی و و یا سایر سرمایه گذاری های دیگه هم داشتم؟ نه اینکه همیشه کار دم دست باشه و این پولی را هم که می گویم به من بدهند ولی اگر می خواستم که چنان باشه حتما می بایست تمام وقت به کار فکر می کردم و امروز و این نشاط و انرژی رفتن و دیدن و گشتن و لذت بردن را می فروختم ! قیمت اون چنده؟ ما ظاهرا خانه ای می خریم ماشین لوکس و لوکس و لوکس تری تهیه می کنیم و از نگاه خود و دیگران به این لوکس ها و حس مالک بودنشون لذتی می بریم ولی این لذت این نوعی چه اثری روی سلامت و روح و روان ما می گذاره؟ ما چرا تو حساب کتاب های مالی و برآورد ثروتی که داریم و یا می تونیم داشته باشیم لحظه های عمر و توان های امروز را قیمت گذاری نمی کنیم؟
هی اگر آدم پولداری هستی یا آدمی هستی که دنبال پول می دوی که پولدار تری بشی روی این حرفایی که زدم فکر کن ولی اگر آدمی هستی که هشتت گرو نه ات هست و همین کار نیمه وقت در ماه را هم نداری و از حداقل مخارج هم بزور برمی آیی نگران نباش! به درد تو هم میخوره وقتی اون زمانی که کاری نداری و نمیتونی در مقابل این کار نداشتن کاری بکنی حداقل برو و تو کوچه و خیابون و پارک و و نمی دونم هرجا که هست و میشه رفت قدم بزن و با همه وجود ببین و فکر کن و خیال های خوب بباف و زندگی کن که از تو سرخودت زدن و آه و ناله کردن و به زمین و زمان فحش دادن خیلی بهتره! و ضمنا تو این فکر ها یادت بیار که چه خوبه که میتونی بخونی و چه خوبه که یه عالمه دوستان خوب داری که برای دوست داشتن و لذت بردن باهاشون مجبور نیستی حتما به رستورانی بروی و یا پولی داشته باشی! اینها ثروت های گرانبهای تو هستند بعلاوه همین لحظه های زندگی ات که هیج کار و پول و مالکیتی نمی تونه جایشون رو پرکنه